آریستاآریستا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

دختر زیبا روی ما آریستا

دومین یلدات مبارک

چه لذت بخش است گرمای حضورت در این هوای سرد و شب طولانی لبخند شیرینت ، برق نگاهت و شور شیطنت هایت در زندگیمان جاریست ،هر لحظه اش تازه تر از پیش شادیهایت یلدایی هندونه شیرینم امسال شب یلدا خونه مامان بتول دعوتیم به همراه عمه رومینا و خاله آذر قبل از رفتن: عزیز دلم چون خیلی به لوازم آرایش مامان علاقه داشتی واست کادو بهت اسباب بازی لوازم آرایش  دادیم که اینم نتیجش آینه و رژ لب  اون آدم برفی هم خاله مرضیه بهت کادو داد دستش درد نکنه   ...
30 آذر 1394

روز کودک مبارک باد

کودک نازم جهان، بی خنده های تو معنا نخواهد داشت. اگر تو نباشی، هیچ بهاری (حتی اگر لبریز شکوفه باشد ) دیدن ندارد. اگر تو نبودی، باران ها همه دلگیر می شدند و هیچ مادری عاشقانه زیر باران ها، بی چتر لبخند نمی زد. اگر تو نبودی، آسمان با همه حجم آبی اش، در چشم های همیشه خیس هر پدری، دلگیرتر از چهار دیواری کوچکی می شد که به زندانی کوچک بیش نمی ماند. اگر تو نبودی، شمعدانی های لب پنجره، این گونه زیبا گل نمی کردند و عطر سیب، دیگر معنایی نداشت. اگر کودک نبود، نه پدر معنا داشت، نه هیچ مادری بهشتی می شد. اگر کودکان نبودند، شکوفه های زندگی به بهار نمی رسیدند و خانواده، بی مفهوم ترین واژه ای می شد که در لغت نامه ها می شد پیدا کنی. کودکان، باغچه ها...
15 مهر 1394

خداوند لبخند زد ، دختر آفریده شد

یک روز دختری خواهم داشت شبیه خودم با چشمهایی که همه دنیایش از پشتش دیده می شود خودم فدای صورت ماهش میشوم اما کاش روحش به  پدرش برود مثل مردها شود و همیشه از پس هر زمین خوردنی بر خیزد مهربانی را یادش می دهم اعتماد را هم   اما یادش می دهم همه دنیایش را با  مادرش  قسمت کند حتی خطاهایش را آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند نمی گویم دخترم بترس از مردها می گویم بترس از گرگها مردها که گرگ نیستند   پدرت  فرشته ای است که روزی روح تنهای مرا لمس کرد و خواستم راه را تنها نروم روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر بسیار بخشنده تر بسیار مهربان تر درست شبیه پدرش دخترم ، روزت مبارک این کلاه...
25 مرداد 1394

جشن قدم آریستا

عزیز دلم اولین قدمتو 93/11/11 برداشتی و جشنتو 93/11/30 گرفتیم کارت دعوت تزیینات پذیرایی دردونه ما با کیکش یادگاری کادو ما به عشقمون اینم تخته شاسی عروسکم امیدوارم همیشه در خوبی ها پیش قدم و ثابت قدم یاشی ...
2 اسفند 1393

اولین یلدات مبارک

دونه انارم پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای زیبا دارد. عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری مهمونای امشبمون مامان بتول و عمو علیرضا ، عمه رومینا و عمو کیوان و آمیتیس، دایی مجید و خاله مرضیه بودند بابا داود سرماخورده بود و مامان رعنا و بابا علی هم شهراب بودن و مامان آفاق و بابا حسنم خودشون مهمون داشتن و نتونستن تشریف بیارن و جاشون خالی بود اینم از هندونه شیرین و دوست داشتنی یلدای ما   ...
30 آذر 1393

ماه مهر و کلی جشن

وقتیکه بچه بودیم آرزو داشتیم زودتر بزرگ بشیم اما حالا آرزو داریم کاش زمان به عقب برمی گشت. یادش بخیر چه روزای خوبی بود روزهای رنگین روزهای کوتاه روزهای زیبا روزهای شیرین دنیای کودکانه صمیمی ترین دنیاییست که بارها آرزو میکنیم .کاش میشد یک بار دیگر به این دنیای کودکانه قدم بگذاریم کاش دنیا به زیبایی روزهای کودکی میشد کاش دنیا سراسر کودکانه میشد و ما کودک دل کودک حتی از آب چشمه زلال تر است با یک تبسم میشود در دلهایشان ماندگار شد و راه رسیدن به قلب صافشان کوتاه است کودکان با بازیهایشان زندگی میکنند ولی زندگی آنها را بازی نمیدهد کاش میشد همیشه کودک ماند روزت مبارک کودک نازنینم 93/7/16عروسی ...
30 مهر 1393

جشن دندونی آریستا

دختر قشنگم 19 مرداد بود که متوجه شدم دو تا دندونای پایینت داره درمیاد واسه همین 23 ام مرداد واست  جشن دندونی گرفتیم که خیلی خوش گذشت امیدوارم همیشه لبخند رو لبات باشه و  مرواریدهای زیبات بدرخشه  عشقم مواظب دندونات باش اینم از عکساش ...
25 مرداد 1393